چهارشنبه سوری...
کوچولوهای عزیزمممم شبی که گذشت چهارشنبه سوری بود... دیگه مثل قدیما نیست، چقدر خوش میگذشت ... از یک هفته قبل با دوستامون هزار تا نقشه میچیدیم و کلی ذوق داشتیم و جاساز وسایل آتیش بازی داداشم و پیدا میکردیم و باهاش شریک میشدیم... روز موعود که میشد دل تو دلمون نبود همه همسایه ها دور هم ، یه آتیش بزرگ ، سیب زمینی تو آتیش میذاشتیم ، آجیل و از روی آتیش پریدن و کلی بازی های دیگه... تا دیروقت کنار آتیش مینشستیم و یه وقتایی آهنگارو با هم زمزمه میکردیم...دنیایی داشتیم برای خودمون...یادش بخیرررر اما حالا ... خیلی چیزا فرق کرده... مثل قبل نیست ...البته خیلییی چیزا مثل قبل نیست... ب...
نویسنده :
مامان هانا و آریا
5:24